محل تبلیغات شما

فراشعر "تاق بستان"


تق تق
تاق تق  
زمین مرا متولد شد 
و وقت تعشق 
از میان  رشته کوهها 
قرعه به نام من افتاد
تاق وه سان 
سین سو سو
صدای سبز وه سان 
سان می رود بر جاده ی ابریشم 
تاق ها تق. تق  
از صدای تاریخ می آیم 
سنگ نیستم که بدانی 
تاق نیستم که جفت کنی 
چشم هایم 
دست هایم 
لب هایم 
نفس هایم 
عاشقی را تیر می کشد
حرمت جهانگیران را 
زیسته ام 
و بی صدا در فلوت نواخته ام 
قرن سوم میلادی  یعنی من 
من و تاق هایم 
شمال غربی  کرمانشاهان 
هنوز صدای خسرو نوشیروان 
مبهوت حرمسرا 
شیرین 
شکر
مریم اصفهانی
و هزار زن خوش  بالا  
فروهر  راست 
آناهیتا  چپ 
نگاه کن مرا 
از میان کوههای دیگر 
که چگونه 
در گهواره ی خویش 
از غیرت قومی ایران نژاد 
یعنی کرد ها 
معرب تاریخی پر آشوبم 
تاق وسان 
روی دست هایم 
خط پهلوی 
و تاقی از سنگ 
دروازه ی نگاهت را جفت کن 
 

فریادخاموش_فراشعری از آوین کلهر

جهان‌های موازی_ فراشعری از نیلوفر مسیح

فراشعر«تو» _شیما رضایی

تاق ,تق ,ی ,فراشعر ,نیستم ,وه ,نیستم که ,تاق بستان ,بالا  فروهر  راست آناهیتا  ,خوش  بالا  فروهر  ,هزار زن

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها